خودشکوفایی چیست و چطور به خودشکوفایی برسیم؟
همه ما در زندگی اهداف مختلفی داریم. گاهی از اوقات برای رسیدن به این اهداف مسیرهای مختلفی را امتحان میکنیم و تکنیکهای متفاوتی را به کار میبندیم. اما شاید مهمترین هدفی که همه ما باید در زندگی داشته باشیم رسیدن به خودشکوفایی است. اگر به روانشناسی و مباحث توسعه فردی علاقهمند باشید بدون شک واژه خودشکوفایی را شنیدهاید. در این مقاله میخواهیم در کنار هم با این واژه بیشتر آشنا شویم و ببینیم چطور میتوانیم در این مسیر گام برداریم. پس تا انتها همراه من باشید.
خودشکوفایی چیست؟
اگر تا به حال واژه خودشکوفایی را شنیده باشید حتماً با دیدگاه آبراهام مازلو هم آشنا هستید. مازلو از جمله افرادی بود که سلسله مراتب نیازها را بیان کرد و آن را به صورت یک هرم معرفی نمود. مازلو خوشکوفایی را به معنای رسیدن انسان به تواناییها و پتانسیل کامل خود توضیح داد.
زمانی که شما تلاش میکنید به بالاترین سطح از تواناییها و پتانسیل انسانی خود برسید در واقع در مسیر خودشکوفایی قرار دارید. مازلو بر این باور بود که اگر انسان بخواهد به کاملترین حد از تواناییهای خود برسد باید در ابتدا نیازهای اصلی و اولیه خود را برآورده کند. هر چند این دیدگاه بعدها مورد نقد قرار گرفت اما این نظریه هنوز هم جایگاه ویژهای در روانشناسی دارد.
مازلو نیازهای انسان را به 5 لایه اصلی طبقه بندی کرد که این لایهها شامل موارد زیر است:
- نیازهای زیستی
- نیازهای ایمنی یا امنیت
- نیازهای اجتماعی مثل دوست داشته شدن و حس تعلق
- نیازهای احترام
- نیازهای خوشکوفایی
بر اساس نظر مازلو زمانی که انسان بتواند نیازهای پایهای و اساسی خود را برطرف کند به سراغ نیازهای سطح بالاتر مثل خودشناسی، رشد فردی و در نهایت خوشکوفایی میرود.
چرا خودشکوفایی اینقدر مهم است؟
ما انسانها برای رشد کردن آفریده شدهایم. اگر در این دنیا هستیم قرار است ماموریت و رسالتی را انجام دهیم و ردپایی از خودمان بر جای بگذاریم. زمانی که در مسیر خودشناسی قرار میگیریم نیازهایمان نیز توسعه پیدا میکنند. گاهی از اوقات دیگر ماندن در یک سطح از نیازها قانعمان نمیکند و دوست داریم بیشترین توانایی و پتانسیل خود را به نمایش بگذاریم. رسیدن به خودشکوفایی مزایای زیادی برایمان دارد. بیایید این مزایا را با هم مرور کنیم.
- زمانی که به خودشکوفایی میرسیم ارتباطات بهتر و قویتری با اعضای خانواده، دوستان و همکاران خود خواهیم داشت.
- رشد فردی بهتری را تجربه میکنیم و میتوانیم به رضایت بیشتری از زندگی دست پیدا کنیم.
- در این مسیر یاد میگیریم از استعدادها و تواناییهای خود به شیوه معنادارتری استفاده کنیم.
- زندگی بهتر و کم استرستری را تجربه میکنیم.
چطور در مسیر خودشکوفایی قدم برداریم؟
خوب حالا که متوجه شدیم خودشکوفایی به معنای رسیدن به بالاترین حد از تواناییها و پتانسیلهای درونی ماست باید به سراغ یک نکته مهم برویم: چطور در این مسیر قدم برداریم؟ چطور خودشکوفا شویم؟
قبل از هر چیز خودتان را بشناسید
خودشناسی پایه و اساس تمام مسیرهای توسعه فردی است. به عنوان یک انسان، شما ممکن است آگاهی کافی از خود داشته باشید اما آیا کاملا خودتان را میشناسید؟ مسیر خودشناسیتان را آغاز کردهاید؟ زمانی که صحبت از خودشکوفایی به میان میآید باید به این نکته توجه کنید که چقدر خودتان را شناختهاید؟ از استعدادهای درونیتان مطلع هستید؟ میدانید چطور باید خودتان را شاد کنید؟ از هیجانات مثبت خودتان چیزی میدانید؟
در این مسیر باید از ژورنال نویسی استفاده کنید تا بتوانید به درک درستی از خودتان برسید. در این ژورنال از خودتان بپرسید: من در چه چیزی خوب هستم؟ از انجام چه کارهایی لذت میبرم؟ در حال انجام چه کاری گذر زمان را حس نمیکنم؟ میخواهم چه ردپایی از خودم بر جای بگذارم؟ نقاط ضعف من چیست؟ چه ارزشهایی را دنبال میکنم؟ در گذشته برای رشد و توسعه فردی خودم چه کردهام؟ موفقیت از نظر من چه شکلی است؟ میخواهم در آینده به چه فردی تبدیل شوم؟
پیشنهاد خواندنی: ژورنال نویسی چیست؟
از شر باورهای محدودکننده خلاص شوید
برخی از افراد باورهای محدودکننده زیادی دارند که مانع از حرکت آنها به سمت مسیر خودشکوفایی میرسد. مثلا وقتی از آنها میخواهیم دیدگاههایشان را به اشتراک بگذارند میگویند: من چه کسی هستم که بخواهم حرف بزنم یا نظرم را اعلام کنم؟ این افراد در باور خود به این نتیجه رسیدهاند که بی ارزش هستند و هیچ کس اهمیتی به آنها نمیدهد.
داشتن چنین باورهای محدودکنندهای نه تنها کمکی به غنی شدن زندگیمان نمیکند بلکه ما را از مسیر خودشکوفایی دورتر و دورتر میسازد. تا به حال شده است بنشینید و در خلوت خودتان به باورهای منفی و محدودکنندهای که دارید بیندیشید؟ کمی زمان بگذارید و ببینید چه چیزی جلوی حرکت شما را گرفته است؟
به دنبال فرصتهای جدید باشید
حتما شنیدهاید که میگویند در منطقه امنتان هیچ چیز جدیدی وجود ندارد. گاهی از اوقات ما برای رشد و توسعه خودمان نیاز داریم که از مسیر شناخته شده دور شویم و خودمان را با ترسهایمان روبرو کنیم. زمانی که میخواهیم در مسیر خودشکوفایی قرار بگیریم باید ببینیم چه ترسهایی داریم و چرا سالهاست در منطقه امن خود جا خوش کردهایم. از خودتان بپرسید من چه ترسی دارم که اگر از آن عبور کنم به رشد و توسعه فردی دست پیدا کنم؟ چه کاری هست که اگر انجام دهم زندگی بهتر و معنادارتری خواهم داشت؟
حالا یک برنامه عملی برای اجرایی کردن این هدف بریزید. سعی کنید با گامهای کوچک کار را آغاز کنید و در این مسیر به سمت جلو حرکت کنید. از خودتان بپرسید کوچکترین و کمترین کاری که برای رسیدن به این هدف میتوانم انجام دهم چیست؟
ذهنیت رشد را در خود توسعه دهید
برخی از افراد خودشان را قربانیان دائمی میدانند. زمانی که پای صحبتهایشان مینشینید از زمین و زمان مینالند و همه را مقصر مشکلات خودشان میپندارند. این افراد حاضر نیستند مسئولیت 100 درصد زندگی را بر عهده بگیرند و خودشان را در مسیر رشد قرار دهند. آنها فکر میکنند هیچ قدرت و نیرویی برای تغییر وضعیت فعلی ندارند و محکوم به شکست هستند.
افرادی که ذهنیت ثابت دارند از تغییر میترسند. آنها بر این باورند که با استعدادها و تواناییهای ثابتی به دنیا آمدهاند و قرار است با همین تواناییهای محدود هم از دنیا بروند. افراد خوشکوفا ذهنیت رشد دارند. آنها بر این باورند که با تلاش و کوشش میتوانند دامنه تواناییهایشان را گسترش دهند و از خودشان فرد بهتری بسازند.
لازم نیست در این مسیر تنها باشید
ما انسانها اجتماعی هستیم و عاشق قرار گرفتن در یک قبیله. برای همین است که ارتباطات اجتماعی سازنده و مفید از جمله عناصر مهم خودشکوفایی محسوب میشود. در مسیر شکوفایی باید از افراد دیگر هم کمک بگیرید. ما نمیتوانیم به تنهایی همه کارها را انجام دهیم. اگر میخواهیم به معنای واقعی خودشکوفا باشیم باید از نیروی ارتباطاتمان به بهترین شکل ممکن بهره ببریم.
کمی استراحت کنید و بازخورد بگیرید
در مسیر خودشکوفایی هر از چند گاهی متوقف شوید و ببینید تا به حال چه کردید و چه نتایجی به دست آوردید. چالشهای روزانهتان را بررسی کنید و ببینید چطور میتوانید مسیر را بهتر طی کنید. چه کارهایی جواب داد؟ چه مسیری برایتان بهتر بود؟ چه کاری را بهتر بود انجام ندهید؟ چه کاری میتوانستید انجام دهید تا بهتر در این مسیر قرار بگیرید؟
به انتخابهای خود دقت کنید
تا به حال از خودتان پرسیدهاید چرا افراد در شرایط یکسان رفتارهای متفاوتی از خودشان بروز میدهند؟ دلیل این امر بسیار ساده است. ما در شرایط یکسان دید و نگاه متفاوتی به ماجرا داریم. گاهی از اوقات یک اتفاق را آنقدر بد جلوه میدهیم که نمیتوانیم انتخاب درستی داشته باشیم. برای رسیدن به خودشکوفایی اولین و مهمترین موردی که باید یاد بگیریم این است: انتخابهای ما زندگی و سرنوشتمان را میسازد. اگر از وضعیت فعلی راضی نیستیم باید انتخابهای خودمان و نحوه واکنشمان به شرایط مختلف را تغییر دهیم. هر روز به انتخابهایی که دارید خوب دقت کنید. اگر در انتخاب یک موضوع مردد بودید از خودتان بپرسید: اگر 80 ساله شوم از این انتخاب خود راضی خواهم بود؟ این انتخاب میتواند مرا به هدفی که دارم نزدیکتر کند؟
جرات کنید و در مسیر منحصربهفرد خود قدم بردارید
همیشه هم رنگ جماعت بودن چیز خوبی نیست. ما انسانها تواناییها و ماموریت منحصربهفرد خود را داریم. پس چرا تلاش میکنیم از روی دست دیگران تقلب کنیم و کارهایی را انجام دهیم که بقیه انجام میدهند؟ اگر میخواهید در مسیر خودشکوفایی قرار بگیرید به ندای درونتان هم گوش کنید. چه مسیری هست که میخواهید برای خودتان بسازید؟ دوست دارید داستان زندگیتان را چطور روایت کنید؟
سخن نهایی
دستیابی به خودشکوفایی مسیر هموار و صافی نیست. زمانی که تصمیم میگیرید یک سری شرایط را تغییر دهید با موانع و مشکلات متعددی روبرو میشوید. گاهی از اوقات همه چیز دست به دست هم میدهد تا شما نتوانید به چیزی که میخواهید برسید. در این مسیر باید صبور باشید و بتوانید خودتان را برای یک سفر جذاب و شگفت انگیز آماده کنید.
دیدگاهتان را بنویسید