پرسونال برندینگ: چطور بر ترس‌ها و چالش‌های برندسازی شخصی غلبه کنیم؟

تا به حال برایتان پیش آمده است که با دیدن یک ویدئو یا خواندن یک کتاب حس قدرتمندی در وجودتان پدیدار شود و بخواهید دنیا را تغییر دهید. گاهی حرف‌های یک نفر آنقدر به دلمان می‌نشیند که خودمان را به آب و آتش می‌زنیم تا بتوانیم در مسیری که او برایمان ترسیم کرده گام بگذاریم. مسیر برندسازی شخصی هم دقیقا اینگونه است. یک روز با دیدن یک فرد تاثیرگذار و حرفه‌ای، حس شگفت انگیزی در وجودمان شعله‌ور می‌شود و تصمیم می‌گیریم خودمان را به یک برند معتبر و فردی الهام بخش تبدیل کنیم. هر چند این یک تصمیم ارزشمند و تحول‌آفرین است اما اگر با چالش‌ها، ترس‌ها و مشکلات این مسیر آشنا نباشید خیلی زود پا پس می‌کشید. در این مقاله می‌خواهم شما را با چالش‌های پرسونال برندینگ آشنا کنم و توصیه‌هایی برای غلبه بر این موانع در اختیارتان بگذارم. پس اگر دوست دارید این سفر را آغاز کنید در این مقاله همراه من باشید.

چالش‌ها، ترس‌ها و موانع: دردی که مرا نکشد قوی‌ترم می‌کند

دونالد میلر در کتاب ماموریت یک قهرمان 4 شخصیت داستانی را معرفی می‌کند: قربانی، شرور یا همان فرد ظالم، راهنما و قهرمان. همه ما در زندگی کم و بیش چنین نقش هایی را بازی کرده‌ایم.

گاهی از اوقات نقش قربانی به خود گرفته‌ایم و همه چیز و همه کس را مسئول مشکلات خود دانسته‌ایم. گاه به سراغ نقش شرور رفته‌ایم و تلاش‌های دیگران را کوچک شمرده‌ایم.

بعضی از اوقات هم در نقش راهنما ظاهر شده‌ایم و به دیگران کمک کرده‌ایم زندگی بهتری داشته باشند. نقش مهم اما، قهرمان بودن است.

قهرمان بودن به معنای زندگی بدون مشکل نیست. قهرمان همان فردی است که در کنار چالش‌ها، مشکلات و موانع به مسیری که برایش ارزشمند است ادامه می‌دهد.

ما در ساخت برند شخصی به دنبال این هستیم که از خودمان نسخه بهتری بسازیم( قهرمان زندگی خود باشیم) و در کنار آن برای مخاطبان خود نقش راهنما را ایفا کنیم.

زمانی که تصمیم می‌گیریم در این مسیر قدم بگذاریم مشکلات و چالش‌ها یکی پس از دیگری خودشان را نشان می‌دهند. حالا با این مشکلات و چالش‌ها چه باید بکنیم؟ اصلا چه چالش‌هایی سر راه برندسازی شخصی وجود دارد؟

بیایید با سوال دوم شروع کنیم.

چه چالش‌ها و موانعی سر راه پرسونال برندینگ وجود دارد؟

همانطور که در بخش قبلی هم گفتم زندگی هر قهرمانی با چالش‌ها و موانع مختلفی پوشیده شده است. چه بخواهیم و چه نخواهیم مجبوریم خودمان را با چنین چالش‌هایی مواجه کنیم تا بتوانیم در مسیر رشد و توسعه خودمان قرار بگیریم. در ادامه چالش‌هایی را با هم مرور می‌کنیم که افراد به هنگام ساخت برند شخصی با آن مواجه می‌شوند.

ترس از شکست

یکی از مهم‌ترین دلایلی که افراد دوست ندارند برند شخصی خودشان را بسازند ترس از شکست است. آن‌ها فکر می‌کنند به اندازه کافی آگاهی ندارند و در زمینه کاری خود متخصص نیستند.

ترس از شکست

به همین خاطر خودشان را در پستوی فعالیت‌های روزمره‌شان قایم می‌کنند تا مبادا کسی به سراغ‌شان بیاید و از آن‌ها مشاوره بخواهد.

برای غلبه بر این چالش بهترین کاری که می‌توانید انجام دهید این است که با خودتان صادق باشید. یک جلسه تجزیه و تحلیل برای خود برگزار کنید و از خودتان بپرسید:

  • من در چه زمینه‌ای دانش و اطلاعات کافی دارم؟
  • آیا این دانش را به مهارت تبدیل کرده‌ام؟
  • می‌توانم کارم را در مقیاس کوچک شروع کنم؟
  • اصلا شکست و موفقیت برای من به چه معناست؟ چه زمانی می‌توانم بگویم شکست خورده‌ام؟
  • اگر شکست بخورم بدترین سناریویی که رخ می‌دهد چیست؟
  • چطور می‌توانم در برابر بدترین اتفاقاتی که می‌افتد بایستم و شرایط را بهبود ببخشم؟
  • برای پیشگیری از شکست به چه مهارت‌هایی نیاز دارم؟
  • آیا می‌توانم از یک نفر مشورت بگیرم؟
  • چطور می‌توانم از شکست‌هایی که در مسیر برندسازی شخصی رخ می‌دهد درس بگیرم؟

زمانی که مسیر را به طور واضح برای خود تعریف می‌کنید، راحت‌تر می‌توانید با چالش‌ها و موانع پیش رویتان مقابله کنید. از همان ابتدا خودتان را برای شکست آماده کنید و از خودتان بپرسید اگر شکست بخورم چه کاری باید انجام دهم؟ حالا همان فعالیت‌ها را قبل از آغاز به کار در بیزینس خود بگنجانید.

ترس از رد شدن و مورد پذیرش قرار نگرفتن

یکی دیگر از مشکلاتی که پیش روی افراد به هنگام ساخت برند شخصی وجود دارد ترس‌شان از مورد قبول واقع نشدن است. ما انسان‌ها موجوداتی اجتماعی هستیم و دوست داریم تاییدیه دیگران را بگیریم.

این موضوع به سال‌های اولیه زندگی بشر بر می‌گردد. زمانی که اجداد ما برای زنده ماندن به تایید افراد قبیله‌شان نیاز داشتند.

افرادی که با هم و کنار هم زندگی می‌کردند در برابر مشکلات قوی‌تر بودند و عمر طولانی‌تری داشتند. آن موقع‌ها رد شدن و طرد شدن از گروه به معنای مرگ و از دست دادن زندگی بود. یا باید می‌مردی یا با قبیله‌ات کنار می‌آمدی!

ترس از رد شدن

هر چند این روزها ما با چنین مشکلاتی روبرو نیستیم اما ترس از رد شدن و مورد قبول واقع نشدن هنوز هم برای مغزمان مهم است.

اگر شما هم در مسیر برندسازی شخصی با چنین مشکلی مواجه شدید باید ببینید چنین طرز فکری چقدر می‌تواند زندگی‌تان را غنی‌تر کند.

از خودتان بپرسید: اگر شکست بخورم واقعا از طرف عزیزانم رد می‌شوم؟ اگر دیگران طرحم را قبول نکنند واقعا می‌میرم؟ آیا نمی‌توانم دوباره مسیر جدید و طرح جدیدی را امتحان کنم؟

بیشتر اوقات ما مسائل را بیش از حد در ذهن خود بزرگ می‌کنیم. اگر مشتری ما را نخواهد می‌توانیم به سراغ افراد دیگری برویم. اگر یک نفر از ما انتقاد کند به معنای بد بودن و دوست داشتنی نبودن‌مان نیست.

زمانی که تفسیر خود را از اتفاقات پیرامون تغییر می‌دهیم شرایط بهتری را هم تجربه می‌کنیم.

بلد نبودن مسیر( از کجا شروع کنم؟)

یکی دیگر از چالش‌های برندسازی شخصی بلد نبودن مسیر است. من افراد خیلی زیادی را دیده‌ام که در مسیر ساخت برند شخصی قرار گرفته‌اند اما در نهایت به چیزی که مدنظرشان بود نرسیده‌اند.

دلیل این امر بسیار ساده است. برندسازی هم مثل سایر فعالیت‌هایی که برای بیزینس‌مان انجام می‌دهیم نیاز به یادگیری دارد.

برندسازی شخصی یک مسیر کاملا علمی است که مراحل خاص خود را دارد. اگر ندانیم چطور خودمان را متمایز کنیم و چطور قبیله خودمان را بسازیم بدون شک به چیزی که در نظر داشتیم نمی‌رسیم.

بلد نبودن مسیر

برای اینکه جلوی چنین چالشی را بگیریم بهتر است از افراد متخصص و آن‌هایی که در زمینه پرسونال برندینگ تخصص کافی دارند کمک بگیریم.

جایگاه‌یابی نادرست و ناواضح

خیلی‌ها ادعا می‌کنند بازاریابی و فروش را خیلی خوب بلدند اما در عمل چنین چیزی را به نمایش نمی‌گذارند. این افراد ممکن است در بازاریابی خوب باشند اما آیا بلدند جایگاهی که باید را در ذهن مخاطب به دست آورند؟

اگر شما نتوانید فهرست مخاطبانی که قرار است به آن‌ها خدمت رسانی کنید را در بیاورید در ادامه مسیر دچار مشکل می‌شوید. از خودتان بپرسید: مخاطب هدف من کیست؟ من قرار است برای چه چیزی شناخته شوم؟ چه خدمتی می‌خواهم به مشتریانم بدهم؟ چطور این خدمت را به آن‌ها ارائه می‌کنم؟

تولید محتوای نادرست

اگر من مخاطب هدف خودم را به درستی نشناسم نمی‌توانم محتوای مناسبی برایش تولید کنم. اگر خوب به دور و برتان نگاه کنید برندهای شخصی را می‌بینید که درباره همه چیز مطلب می‌نویسند یا درباره همه چیز ویدئو می‌سازند.

وقتی مسیر برند شخصی من مشخص نباشد تولید محتوای من هم مسیر درست و مناسبی نخواهد داشت. برای اینکه بتوانیم بر این چالش غلبه کنیم باید چند سوال مهم از خود بپرسیم:

  • مخاطب هدف من چه کسی است؟
  • چه دغدغه‌ها و نگرانی‌هایی دارد؟
  • با چه مشکلاتی روبروست؟
  • من چطور می‌توانم نگرانی‌هایش را برطرف کنم؟

حالا بر اساس مخاطب هدف و بازاری که انتخاب کرده‌ایم شروع به کیورد ریسرچ می‌کنیم و درباره موضوعاتی می‌نویسیم که دغدغه‌های افراد را حل کند.

عدم ثبات و پایبندی

یکی از رازهای مهم پرسونال برندینگِ قدرتمند، صبوری و تلاش فراوان است. گاهی از اوقات ما در ابتدای مسیر انرژی زیادی داریم اما بعد از چند ماه، حس می‌کنیم دیگر نمی‌خواهیم به مسیری که آغاز کرده‌ایم پایبند بمانیم.

نکته مهم برای ساخت برند شخصی این است: شما در حال انجام یک بازی بلند مدت هستید. دوری کلارک در کتاب بازی بلند مدت این موضوع را به طور مفصل توضیح می‌دهد.

اگر به دنبال ساخت برند قدرتمند و تاثیرگذار هستیم باید یاد بگیریم که صبور باشیم، تلاش کنیم، بر اساس داده‌های به دست آمده مسیر را اصلاح کنیم و این چرخه را به طور مداوم تکرار کنیم.

عدم ثبات

برای حل این چالش بهترین کار این است که یک چرای بزرگ برای برندسازی شخصی داشته باشید. تکنیک 5 چرا که با عنوان 5 why مشهور است به شما کمک می‌کند به اصلی‌ترین دلیل خود برای برند شدن برسید.

تا به حال از خودتان پرسیده‌اید که چرا می‌خواهید برند شوید؟ چرا می‌خواهید در حوزه کاری خود موفق شوید؟

بعد از اینکه چرای اصلی خود را پیدا کردید آن را گوشه‌ای یادداشت کنید و همیشه دم دست‌تان داشته باشید. هر وقت احساس کردید دیگر توان ادامه دادن ندارید نیم نگاهی به چرایی اصلی خود بیندازید و انرژی بگیرید.

علاوه بر این، سعی کنید کارهایی که به صورت تکراری انجام می‌دهید را به عادت تبدیل کنید. زمانی که کارهای تکراری و خسته کننده به عادت تبدیل می‌شوند انرژی کمتری از شما می‌گیرند.

راه حل سوم برای این مشکل، ساخت یک سیستم بهره‌وری مناسب است که در مقالات و دوره‌های بعدی به طور مفصل درباره‌شان صحبت می‌کنم.

هدف و معیار نداشتن

یکی دیگر از چالش‌ها و مشکلاتی که ممکن است در مسیر ساخت برند شخصی با آن مواجه شوید این است: از کجا بفهمم کاری که انجام می‌دهم موثر بوده است؟ اصلا از کجا متوجه شوم که کارم موفقیت آمیز بوده و توانسته تغییری در زندگی مخاطبانم ایجاد کند؟

پاسخ من به این سوالات این است: برای خودتان هدف و معیاری برای سنجش موفقیت در نظر گرفته‌اید؟ موفقیت برای شما چه معنی دارد؟ قبل از شروع برندسازی باید برای خودتان موفقیت را معنی کنید و برای سنجش آن از معیارهای مناسب بهره ببرید.

موفقیت برای شما این است که فالوورهایتان را تا سه ماه بعدی به 50 هزار نفر برسانید؟ دوست دارید در ماه بعدی دو سخنرانی داشته باشید که تعداد شرکت کنندگان آن 100 نفر باشد؟

وقتی معیار درستی برای سنجش داشته باشید مسیر را گم نمی‌کنید.

داشتن ذهنیت« مگه من کی هستم که بخوام برند بسازم؟»

یکی دیگر از حرف‌هایی که در جلسه مشاوره برندسازی شخصی زیاد می‌شنوم همین است. مگه من کی ام که اصلا بخوام برند بسازم؟ من که دانش و تخصص زیادی ندارم؟

می‌دانم که خیلی‌ها اغراق می‌کنند و توانایی‌هایشان را دست کم می‌گیرند. اگر شما هم با این مشکل مواجه هستید بدون شک نمی‌توانید مسیر برندسازی خود را آغاز کنید.

برای شروع این مسیر باید به خودتان و توانایی‌هایتان اطمینان داشته باشید. یک کاغذ و قلم بردارید و مهارت‌ها و دانشی که دارید را در آن بنویسید. تا به حال چه کارهایی کرده‌اید؟ به چه کسانی مشاوره داده‌اید؟ در چه پروژه‌هایی حضور داشته‌اید؟

واقعیت این است که شما دانش و مهارت کافی دارید اما هنوز به خودتان ایمان نیاورده‌اید. اگر حتی چند پروژه موفق در حوزه کاری خود داشته‌اید می‌توانید مسیر را آغاز کنید. قرار نیست در همان ابتدا رهبر فکری باشید.

در طول مسیر باید به عنوان یادگیرنده حرفه‌ای عمل کنید و تخصص و مهارت‌تان را توسعه دهید.

عدم صبوری

درباره این مشکل در بخش‌های قبلی توضیح دادم. از آنجایی که ما انسان‌ها لذت‌های آنی را به لذت‌های آتی ترجیح می‌دهیم بدون شک صبوری کردن در فرآیند طولانی مدتی مثل برندسازی برایمان دشوار است.

ما دوست داریم یک شبه به پول برسیم، یک شبه به شهرت برسیم و یک شبه به رویاهای چند ساله‌مان دست پیدا کنیم.

عدم صبوری

اما واقعیت چیز دیگری است. این‌ حرف‌ها را در پیج‌های زرد رویافروش می‌توانید به طور مفصل ببینید و بشنوید. پرسونال برندینگ یک فرآیند و بازی بلند مدت است و اگر در این مسیر صبور نباشید زحمات‌تان به هدر می‌رود.

من از معنادرمانی برای حل این مشکل در کسب و کار خودم استفاده کردم. می‌پرسید چطور؟

وقتی شروع به برندسازی شخصی می‌کنید ببینید چطور می‌توانید کارتان را به چیزی بزرگ‌تر و مهم‌تر از خودتان گره بزنید؟ این فعالیت بلند مدتی که انجام می‌دهید چطور می‌تواند دنیا را جای بهتری برای زندگی بکند؟

وقتی معنای زندگی‌تان را پیدا کردید و آن را در تک تک فعالیت‌هایتان جاری ساختید، جلو رفتن در مسیر طولانی مدتی مثل برندینگ برایتان لذت بخش می‌شود. چرا؟

چون خودتان را تکه‌ای از یک پازل می‌بینید که قرار است ردپای مهمی از خود بر جای بگذارد و دنیا را بهتر از آن چیزی که تحویل گرفته تحویل بدهد.

حرف آخر

برندسازی شخصی یا همان پرسونال برندینگ به صبوری، تلاش و استمرار نیاز دارد. در این مقاله به بررسی چالش‌هایی پرداختم که در مشاوره‌های برندسازی زیاد با آن‌ها مواجه می‌شوم. شما برای ساخت برند شخصی خود چه مشکلات و چالش‌هایی دارید؟ چه چیزی شما را از ادامه مسیر باز می‌دارد؟ اگر دوست داشتید در بخش دیدگاه‌ها، درباره دغدغه‌ها و نگرانی‌هایتان صحبت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید