کامل ترین مرجع شروع پرسونال برندینگ: چطور برند شخصی خود را بسازیم و بدرخشیم؟
چند سال پیش بود که میخواستم یک دوره آموزشی خریداری کنم. از آنجایی که نیاز مبرمی به این دوره داشتم و اساتید مطرح زیادی در آن حوزه فعال بودند در انتخابم مردد بودم. بیش از یک هفته از زمانم را صرف گشت و گذار در اینترنت کردم و با افراد مختلفی حرف زدم. اگر آن موقع وارد ذهنم میشدید و به صداهایی که در آن میچرخیدند خوب گوش میدادید به چنین صحبتهایی میرسیدید: واقعاً دیگه خسته شدم. یعنی کدومو باید انتخاب کنم؟ ببین این استاد خیلی مطرح و خفنه بزار دوره اونو بخرم. نه! اینقدر عجول نباش اون یکی استاد تجربه زیادی داره حتما دورشم بی نظیره. به نظر شما من کدام استاد را انتخاب کردم؟ نه اشتباه نکنید. انتخاب من آن استاد خفن یا آن پیرِ دانای سرشار از تجربه نبود! من استادی را انتخاب کردم که عمیقاً احساس قلبی بهتری به او داشتم. فردی که بیش از یکسال او را در اینستاگرام میشناختم و از مطالب مفیدش لذت برده بودم. اگر شما هم چنین تجربهای داشتید پس با قدرت پرسونال برندینگ آشنا هستید. در دنیای شلوغ امروز که همه میکروفن به دست تلاش میکنند توجه ما را از آنِ خود کنند افرادی برنده میشوند که با ساخت برند شخصی قلب و ذهن مخاطبان را به خود اختصاص داده باشند. در این مقاله میخواهم یک فرآیند کامل و جامع برای شروع پرسنال برندینگ ارائه کنم و به شما نشان بدهم چطور میتوانید وارد این مسیر جادویی و البته جذاب شوید.
پرسونال برندینگ( personal branding) یعنی چی؟
قبل از ادامه کار حتما ویدئوی زیر را تماشا کنید و سپس به خواندن ادامه دهید:
شاید شما واژه برند شخصی ( پرسونال برند) را تا به حال نشنیده باشید اما مطمئنم با عملکرد آن آشنا هستید. اجازه بدهید یک سوال از شما بپرسم.
وقتی میخواهید یک محصول یا خدمت بخرید و آن محصول برایتان از اهمیت زیادی برخوردار است چطور خریدتان را نهایی میکنید؟
اصلا بگذارید سوالم را به گونه دیگری مطرح کنم. تا حالا شده دوره آموزشی بخرید و آن را تماشا نکنید؟ شده محصولی بخرید و هیچ وقت از آن استفاده نکنید؟
اگر جواب شما به این دو سوال مثبت است از خودتان بپرسید پس چرا من این محصول را خریدم؟ راستش را بخواهید فرآیند خرید ما در طول سالهای اخیر تغییر کرده است. دیگر آن زمان که مجبور بودید یک فروشنده بداخلاق را تحمل کنید یا سر کلاس استادی که دوستش ندارید بنشینید گذشته است.
حالا ما انتخابهای زیادی در چنته داریم. میتوانیم با هر استادی که دوست داریم کار کنیم، از هر فروشندهای که دوستش داریم خرید کنیم و با هر مشاوری که دوست داشتیم مشکلاتمان را مطرح کنیم.
یکبار دیگر به سوالی که در ابتدای این بحث پرسیدم برگردید. چرا یک دوره آموزشی میخرید اما آن را تماشا نمیکنید؟
چون شما فروشنده، مدرس یا مشاور آن دوره را دوست دارید. چون او را شناختهاید، دوستش دارید و به او اعتماد کردهاید. این همان فرآیند ساخت برند شخصی است.
حتماً با خودتان میگویید اینکه نشد تعریف برند شخصی! میدانم کمی صبور باشید. تعریفهای رسمی زیادی برای برند شخصی وجود دارد.
برخیها پرسونال برندینگ را ساخت هویت عمومی برای افراد میدانند و بعضیها مثل جف بزوس معتقدند برند همان چیزی است که افراد وقتی نیستید پشت سرتان میگویند.
این تعاریف هرچند زیبا و پرملات هستند اما به نظر من حق مطلب را ادا نمیکنند. من یک تعریف دیگر برای پرسونال برندینگ دارم:
پرسونال برندینگ فرآیند ارزش آفرینی بر مبنای نیاز مخاطب هدف است.ساخت برند شخصی یعنی تمرین بخشندگی، بخشندگی و دیگر هیچ.( با صدای مهران مدیری در مرد هزار چهره بخوانید)
چرا اصلا به ساخت برند شخصی نیاز داریم؟
حالا که میدانیم برند شخصی یعنی ارزش آفرینی ممکن است صداهای زیادی سرتان بپیچد یا سوالات مختلفی به ذهنتان خطور کند. بالاخره انسان است و کنجکاویهایش. کمی عمیق شوید و به صداهای داخل سرتان گوش کنید. این صداها میگویند:
- اینم ما رو مسخره کرده. برند بسازم که چی بشه؟ برند برای من نون و آب میشه؟
- وای خدای من. این ماه کلی چک دارم. چطوری اونا رو پاس کنم؟ بزار این صفحه رو ببندم برم ببینم چه گِلی به سرم میگیرم ☹
- من همین حالاشم برندم. خیلیا منو میشناسن. نیازی به این چیزا ندارم 😐
- برند شخصی دیگه چه صغیهایه. من فقط میخوام بیشتر بفروشم. میخوام بیشتر درآمد داشته باشم. بهم بگو چطوری درآمدمو بیشتر کنم؟ از کجا مشتری گیر بیارم؟
همه این صداها را برای یک لحظه هم که شده کنار بگذارید. میخواهم به شما بگویم اگر برند شخصی نسازید چه اتفاقی میافتد. پس حواستان را جمع کنید و به قول آن نویسنده معروف از ذهنتان بیایید بیرون و با من همراه شوید.
چند آمار جذاب درباره برندسازی شخصی
قبل از اینکه به سراغ اصل ماجرا برویم میخواهم آمار و ارقام جهانی که درباره پرسونال برندینگ و اهمیت آن وجود دارد را با شما به اشتراک بگذارم:
- مشتریان زمانی که شما خودتان را به عنوان برند نشان میدهید 3 برابر بیشتر جذب بیزینستان میشوند و با شما معامله میکنند.
- 94 درصد مشتریان به برندهایی که شفافیت و صداقت را اصل اساسی خود میدانند وفاداری بیشتری دارند.
- 84 درصد مشتریان بر این باورند که شهرتِ یک شرکت تحت تاثیر برند شخصی کارکنانش قرار دارد
- 70 درصد مدیران افرادی را استخدام میکنند که برند شخصی قدرتمندی برای خود داشته باشند.
- 60 درصد مشتریان با بیزینسهایی که برند شخصی قدرتمندی برای خود دارند و چهره انسانی خود را به نمایش می گذارند وارد معامله میشوند.
- 57 درصد مشتریان در مطالعات و تحقیقات انجام شده بیان کردهاند که برای خدمات و محصولات افرادی که برند شخصی قدرتمندی دارند حاضرند پول بیشتری پرداخت کنند.
ظهور هوش مصنوعی و دوره آخرالزمانی
اگر با هوش مصنوعی آشنا باشید حتماً خیلی خوب میدانید که چه کارهایی را میتوان با این ابزارهای آخرالزمانی انجام داد. انگار هوش مصنوعی آمده تا جای من و شما را بگیرد.
کافیست به او دستور بدهید( منظورم همان پرامپت است) تا اطاعت کند و هر چیزی را که بلد است در اختیارتان بگذارد ( چت جی پی تی و سایر ابزارهای هوش مصنوعی خیلی خوب می دانند چطور خودشان را در دل ما جا دهند. با ارزش آفرینی).
چند سال بعد دیگر خیلی از کارهایمان را به دست هوش مصنوعی میسپاریم و خودمان در حالیکه قهوه یا چایمان را سر میکشیم به آفتاب پشت پنجره زل میزنیم.
میدانم به نظر رویایی میرسد اما همین حالا هم هوش مصنوعی خیلی از کارها را برایمان راحتتر کرده است. در چنین شرایطی که شغل و موقعیت خود را در خطر میبینیم و احساس میکنیم هوش مصنوعی رقیب بی بدیل ما شده و دل کارفرماهایمان را قاپیده است، باید به فکر چاره باشیم.
اگر میخواهیم در بین ابزارهای مختلفی که قادرند در کمترین زمان ممکن کارهایی که ما انجام میدهند را با هزینهای کم ارائه کنند دیده شویم، باید برند شخصی یا همان پرسونال برندینگ را جدی بگیریم.
نه به برندینگ شرکتی و بله به برندینگ شخصی
یک لحظه اینستاگرامتان را باز کنید. چند تا شرکت یا سازمان رسمی را فالوو دارید؟ میدانم که تعدادشان انگشت شمار است. اگر نگاهی به فالوورهای اینستاگرام یا سایر شبکههای اجتماعی خود بیندازید متوجه میشوید که افراد یا برندهای شخصی را دنبال میکنید.
آقای ایکس، خانم زد. اینفلوئنسر فلان، اینفلوئنسر بهمان
خیلی از ماها دیگر دوست نداریم با شرکتها ارتباط داشته باشیم. دوست داریم با آدمهایی که این شرکتها را میگردانند هم صحبت شویم. میخواهیم چهرهشان را ببینیم و با آنها صحبت کنیم.
به همین خاطر است که عاشق افرادی میشویم که خودشان هستند و خودشان را به نمایش میگذارند. این دقیقا همان چیزی است که در بازاریابی به آن ارتباط انسان با انسان(H2H) میگویند.
اگر برند شخصی نداشته باشیم، خیلی زود از صحنه رقابت حذف میشویم.
تغییر رفتار خریداران، شما هم تغییر کنید
اگر سن و سالی از شما گذشته باشد روزهایی که فروشندهها تلاش میکردند محصول خود را به زور بفروشند به خاطر دارید. همانهایی که داد میزدند: آی هندونه دارم هندونه شیرین. بیاین بخرین. یا همانهایی که مدام تبلیغ میکردند و میگفتند: تو رو خدا بیاین تو دوره من شرکت کنین تو رو خدااااااا
حالا دیگر اوضاع تغییر کرده است. هر چقدر بیشتر اصرار کنید و روش فروش قدیمی را پیش بگیرید کمتر نتیجه میگیرید. در روشهای قدیمی شما مجبور بودید مدام در نقش فروشنده ظاهر شوید و لید یا همان سرنخهایی که وارد بیزینستان میشدند را به زور به مشتری تبدیل کنید.
اما حالا مجبور نیستید اینکار را بکنید. وقتی برند شخصی خودتان را میسازید آنقدر ارزشمند، معتبر و دوست داشتنی خواهید بود که مشتری خودش به سراغ شما میآید. حالا این مشتری است که اصرار میکند به او دوره بفروشید، مشاوره بدهید یا محصولتان را ارائه کنید.
ماتریس برندسازی شخصی، وضعیت فعلیتان را بسنجید
اگر تا به حال قانع نشدهاید که باید پرسونال برندینگ خودتان را بسازید اشکالی ندارد. ادامه مقاله را که بخوانید و در این مسیر که با من همراه شوید با داستانهای جذابی روبرو میشوید که بسیار ترغیب کننده هستند.
اما قبل از شروع هر مسیری باید بدانیم کجای آن مسیر هستیم. خیلی خوب. من قانع شدم و میخواهم برند خودم را بسازم اما از کجا شروع کنم؟
به نظر من سوال درست این است: وضعیت فعلی من چگونه است؟ من کجای این مسیر ایستاده ام؟ برای بررسی این مسیر ما یک ماتریس داریم که به آن ماتریس برندسازی شخصی میگوییم.
این ماتریس وضعیت فعلی ما در مسیر برندسازی را نشان میدهد. ماتریسی که تصویرش را در ادامه میبینید از دو بعد تشکیل شده است. بعد اول که همان محور افقی است تخصص و سطح مهارت شما در حوزه کاریتان را میسنجد.
بعد دوم محور عمودی است. این محور نشان میدهد چقدر در فضای آنلاین و آفلاین حضور دارید و در واقع به قول امروزیها شوآف میکنید.
وقتی این دو محور را به هم وصل میکنیم به 4 خانه یا بلوک میرسیم. هر خانه نشان دهنده یک دسته خاص از افرادی است که در جامعه حضور دارند:
دسته اول: معمولیها
این افراد همانهایی هستند که تخصص زیادی در حوزه کاری خود ندارند و تلاشی هم برای دیده شدن نمیکنند. ز غوغای جهان فارغ همین افراد هستند. آنها تلاشی برای بهبود تخصص خود نمیکنند و تصمیمی هم برای دیده شدن ندارند.
دسته دوم: منم منم
این افراد هر چند تخصص زیادی در حوزه فعالیتشان ندارند اما حرف زیاد میزنند. در واقع اینها همان پکیج فروشهای اینستاگرامی هستند که علم و دانش زیادی ندارند اما ادعاهایشان گوش فلک را کر میکند. به نظر من این آدمها خطرناکاند و به جامعه و افراد اسیب زیادی میزنند.
دسته سوم: پشت صحنهها
افراد زیادی در این دسته قرار میگیرند. این افراد همانهایی هستند که تخصص خوبی در کار خود دارند اما هنوز تصمیمی برای دیده شدن نگرفتهاند یا بلد نیستند خودشان را برند کنند. اینها اصول ارزش آفرینی را خوب بلدند اما قدرت شبکه سازی و برقراری ارتباط ندارند.
دسته چهارم: رهبران فکری و تاثیرگذاران
هدف نهایی و غایی ما از ساخت برند شخصی رسیدن به این وضعیت است. رهبران فکری افرادی هستند که تخصص زیادی در حوزه کاری خود دارند و خوب بلدند چطور تخصص خود را به دیگران نشان بدهند و قبیله بسازند.
خوب شما در کدام دسته قرار گرفتهاید؟
هرم پرسونال برندینگ: چطور یک برند شخصی ماندگار و اصیل بسازیم؟
حالا که تا به اینجای مقاله همراه من بودهاید خبر خوبی برایتان دارم. شما میتوانید به رهبر فکری در صنعت خود تبدیل شوید به شرط اینکه روند کار را بدانید. به نظر من ساخت برند شخصی مثل ساخت یک هرم است.
در پایه این هرم هویت یابی و خودشناسی قرار می گیرد. از آنجایی که این برند متعلق به شماست پس باید خودتان را خوب بشناسید. چه کسی هستید و میخواهید چه ردپایی از خودتان به جا بگذارید.
در وسط این هرم ساخت امپراطوری برند قرار دارد. چرا امپراطوری؟ چون امپراطوریها یک شبه ساخته نمیشوند. ساخت هر بنا یا چیز ارزشمندی به زمان، صبر و تلاش نیاز دارد. ما مثل رویافروش نیستیم و میخواهیم رهبر فکری باشیم. پس باید امپراطوری خودمان را با صبر و حوصله بر پا کنیم.
اما در نوک این هرم قبیله سازی و شبکه سازی قرار دارد. وقتی خودمان را و تخصصی که داریم را نشان دادیم نوبت به توسعه ارتباطاتمان میرسد. در این بخش یاد میگیریم که چطور با دیگران ارتباط برقرار کنیم و ماموریت مهمی که داریم را به کمک انسانهای دیگر به انجام برسانیم.
در ویدئویی که برایتان گذاشتهام درباره هر کدام از این سه مرحله توضیح داده ام. اما این تازه شروع کار است. اگر با من در این مسیر همراه شوید قدم به قدم و مرحله به مرحله شروع به ساخت یک برند شخصی جذاب و ماندگار میکنیم تا بتوانیم به جایی که همیشه آرزویش را داشتیم میرسیم.
پاسخ به برخی از سوالات شما
اما من نیاز به مشتری دارم، میخواهم درآمدزایی کنم؟
راستش را بخواهید من هم تا همین چندین سال پیش چنین دیدگاهی داشتم اما از وقتی با پرسونال برندینگ آشنا شدم نظرم به کلی عوض شد. وقتی یک برند معتبر برای خود میسازید آنقدر مشتری و پول به سمتتان روانه میشود که خودتان هم نمیتوانید آن را تصور کنید. مشتری و پول محصول فرعی برندسازی شخصی است. بهترین کار این است که از همین امروز یک برنامه مدون و جامع برای برند کردن خودتان داشته باشید و اگر بیزینستان به پول نیاز دارد در ابتدای مسیر از همان روشهای قدیمی برای جذب مشتری استفاده کنید. بعداً درباره این شیوه به طور مفصل حرف میزنم.
من در حال حاضر زمان کافی برای ساخت برند شخصی را ندارم؟
زمان ندارم بهانه خوبی برای آغاز یک مسیر مهم در زندگی نیست. بهتر است بگویید اولویت من ساخت برند شخصی نیست. یادتان باشد اگر امروز اولویت اول و اصلیتان ساخت یک برند معتبر برای خودتان نباشد چند سال بعد ممکن است نتوانید رقابت کنید. پس باید یاد بگیرید زمان بسازید. من هم یک سیستم جذاب برای بهره وری دارم که در مقالات و دورههای بعدی آن را به اشتراک میگذارم. شما باید از بهانههایتان قویتر باشید.
برندسازی شخصی به درد من نمیخورد، من خیلی درونگرا و خجالتی هستم
میدانم چقدر سخت است که درونگرا باشی و نتوانی خودت را به خوبی پرزنت کنی( من هم یک میانگرای مایل به درونگرایی هستم). اما نگران نباش. قرار نیست همه ما دوربین به دست فیلم بگیریم. من به شما نشان میدهم که حتی بدون چهره هم میتوان برند شخصی ساخت. هر چند توصیه میکنم به قول آدام گرانت در کتاب توانمندیهای نهان ، پا را از منطقه امن تان بیرون بگذارید و کمی سختی بکشید. خدا را چه دیدید شاید خوشتان آمد و ادامه دادید 😊
حرف آخر
در این مقاله و ویدئویی که برایتان گذاشتم سعی کردم فرآیند ساخت برند شخصی یا همان پرسونال برندینگ را کمی تشریح کنم. با اینحال دنیای برندسازی آنقدر زیبا، جذاب و عمیق است که با یک مقاله یا یک ویدئو نمیتوان حق مطلب را ادا کرد. به همین خاطر توصیه می کنم هر از چندگاهی به این سایت سر بزنید و با من همراه باشید تا بتوانیم در کنار هم برند شخصی مان را بسازیم. چند نفرتان تصمیم گرفتهاید در این مسیر باشید؟ چه بهانهها و افکاری نمیگذارند کار را شروع کنید؟ خوشحال میشوم نظرتان را با من به اشتراک بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید